با این که روز هنوز تموم نشده و حداقل سه چهار ساعتی ازش برام مونده اومدم که گزارش امروز رو هم بنویسم چون حس میکنم چیزایی ک لازمه تا حدودی انجام شدن.
هندزفریامو گذاشتم تو گوشم و یه اهنگ اروم انتخاب کردم اما یهو نمیدونم چی شد که مست و گیجم پخش شد و دیگه ردش نکردم و با همون و سوار رو اهنگ ادامه دارم میدم:))
روزایی که گل توی اتاقم دارم به خودمم احترام بیشتری قایلم انگار.حس بهتری دارم. همین شد که صبح که بیدار شدم یه سری کارای جزیی واسه مرتب شدن اتاقم و اینجور چیزا انجام دادم و یکم بعد بود که مامان برگشت و خب ماجراهای این روزای بی اعصابی داداشه و مامان و جو خونه که تماما تحت تاثیره. اونقدری که داشتم جدی جدی فکر میکردم کجا برم که دو روزی دور باشم و تو شهر خودمونم باشه. انتخابی نداشتم ولی.
تموم روز درگیر همین بحثا و ناراحتیا و بالا و پایینا زوری مودمو که زرتی میافتاد بالا میاوردم و ریز ریز پیش میبردم.
روز اول از ورزش این ماه دان. روز اول رعایت رژیمم دان. روز اول یخورده:)) درس خوندن هم دان. که خب باید ادامه ش بدم تا اخر شب.
خیلی دلم میخواست این روزا بیشتر شیفت باشم اما انگار کسی که شیفتامونو مینویسه کاملا برعکس عمل کرده و این روزارو بیشتر افم. هنوز اوکی نشدن درمانگاه هم داره استرس مضاعفی بهم میده که میدونم دلیلی نداره اما افتاده تو روزای پی ام اسی و تموم مشکللات دیگه ی موجود.
برا اخر شب هم برنامه دوش و سبک شدن و نوشیدنی خنکه.