To my 30th

روز دوم

چهارشنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۱۵ ب.ظ

با این که روز هنوز تموم نشده و حداقل سه چهار ساعتی ازش برام مونده اومدم که گزارش امروز رو هم بنویسم چون حس میکنم چیزایی ک لازمه تا حدودی انجام شدن.

هندزفریامو گذاشتم تو گوشم و یه اهنگ اروم انتخاب کردم اما یهو نمیدونم چی شد که مست و گیجم پخش شد و دیگه ردش نکردم و با همون و سوار رو اهنگ ادامه دارم میدم:))

روزایی که گل توی اتاقم دارم به خودمم احترام بیشتری قایلم انگار.حس بهتری دارم. همین شد که صبح که بیدار شدم یه سری کارای جزیی واسه مرتب شدن اتاقم و اینجور چیزا انجام دادم و یکم بعد بود که مامان برگشت و خب ماجراهای این روزای بی اعصابی داداشه و مامان و جو خونه که تماما تحت تاثیره. اونقدری که داشتم جدی جدی فکر میکردم کجا برم که دو روزی دور باشم و تو شهر خودمونم باشه. انتخابی نداشتم ولی.

تموم روز درگیر همین بحثا و ناراحتیا و بالا و پایینا زوری مودمو که زرتی میافتاد بالا میاوردم و ریز ریز پیش میبردم.

روز اول از ورزش این ماه دان. روز اول رعایت رژیمم دان. روز اول یخورده:)) درس خوندن هم دان. که خب باید ادامه ش بدم تا اخر شب.

خیلی دلم میخواست این روزا بیشتر شیفت باشم اما انگار کسی که شیفتامونو مینویسه کاملا برعکس عمل کرده و این روزارو بیشتر افم. هنوز اوکی نشدن درمانگاه هم داره استرس مضاعفی بهم میده که میدونم دلیلی نداره اما افتاده تو روزای پی ام اسی و تموم مشکللات دیگه ی موجود.

برا اخر شب هم برنامه دوش و سبک شدن و نوشیدنی خنکه.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۰۲
من ِ ۲۱ ساله

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی