To my 30th

۱۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

دارم به همه ی چیزای قشنگی که میشه توی اون دو روز تجربه کرد فکر میکنم و میبینم چقدر میشه ۲ روز رو قد خیلی وقتای دیگه زندگی کرد، کاش از داشتنش مطمئن بودم تا حالمو قوی و محکم نگه میداشتم تا به اون موقع، اما من دلم روشنه براش.. حس میکنم قراره تموم اون خوشیا رو احساس کنم..

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۲۷
من ِ ۲۱ ساله

دیروز نوشته بودم که امروز قراره دوباره جمع شم و به خوب خوندنای قبل برگردم، نشد اما، امروز اما میشه، یعنی باید که بشه، بهونه ت چیه دختر؟

تو حساب کتابای سر انگشتی، حالا به راحتی نه اما خب سخت نیست رسوندن به اون ساعتی که میخوای و میدونی اگر یکبار برسه دیگه برگشتن ازش سخته، این بار رو هم دلت بخواد که بترکونی، چون وقتی دلت بخواد کارای خوب خوب انجام میدی، تازه اگر بترکونی زبونت دراز تره، خیلی دراز تر، باز سبک سنگین کن، همین که الآن و آخر این حرفا گوشی دستته هم مشکل داره، باید مث میگ میگ یهو با سرعت دور میشدی و گوشی میپرید رو هوا:)) 

یدور دگ ثابت کنیم خودمونو:)) همین چیزای ریز ریز پیش میبرنمون به سمت چیزای قشنگ تر..

و چقدر دلم داره بیشتر میخواد که هر چیزی رو بدونم و بتونم اپروچ کنم، چقدر لذت بخشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۵۵
من ِ ۲۱ ساله

وقتشه که رهاتر بنویسیم دختر قشنگم:)) و خب باید بگم که اگر میدونستم قراره چنین ویدکالی باشه، ضبطش میکردم.. شاید هیچ وقت سراغش نمیرفتم برای کامل دیدن، اما این که میدونستم برا همیشه موندگاره دلمو قرص میکرد، بهرحال کیفشو بردم بخصوص توجهای ریز ریز دلچسب دوباره.

+باورشون نداره:)) باور نکردنی هم هست اما من چرا دارم انقدر زیاد آخه؟:)) خدایا بشه بشه بشه.. مث همون موقعی که تو اولین پست وبلاگ دلم سفر میخواست و خیلی خیلی بهترشو برام جور کردی، حالا هم برام بهترینو بخواه❤

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۲۳:۵۶
من ِ ۲۱ ساله

نشستم روی صندلی پشت میز و تکیه دادم به دیواری که سرده و سرمای کمرم حس اینسکیوری میده، بهرحال، دارم قهوه ی تلخ میخورم که نمیدونم چرا یهو تصمیم گرفتم شکر توش نریزم و ازش لذت نبرم و یه دونه شکلات قهوه ی خیلی خوشمزه ی مگا استار آوردم بجاش. بله بله من از همونام که قهوه ی تلخ بخورم قیافه م تو هم پیچ میخوره و حرفه ای و خفن نیسم:)) تازه یه وقتا سعی میکردم شکلاتای تلخ یا که قهوه رو با توجه به مکان گیرنده های تلخی روی زبون بخورم بلکه کمتر حس بشه اما موفقیت چندانی نداشتم.

آخر هر جمله یه انی وی میاد توی ذهنم که بعد با بهرحال جایگیزینش میکنم و آخر سرم حذف میشه:))

کم کم پستای قبل رو که آرشیو کردم برمیگردونم و اینجا رو کامل میکنم.

بلخره برگشتن باید از جایی شروع شه و این چهار پنج روز هپروتی رو میخوام امروز کاتش کنم و دوباره اون بد اسه بشم:))

پس بریم که یه ارتوی خفن و متمرکز رو پیش ببرونم، آباریکلا:))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۰۰
من ِ ۲۱ ساله

مگه نمیخواستی تموم این ذوق رو ببینی؟ مگه قشنگ نیست حالا کویر براش با یاد تو همراه بشه، هر چند خودت اونجا نباشی؟ گمونم تقصیر دو تا مسئله ست، تایمینگ اشتباه و این که دیروز اول فکر کرد دوتایی میریم و بعد فهمید که نه، اونجا انگار جور غیر قشنگی شکستم. بهرحال، یادت بیار که چقدر دوسش داری و وصل جونته. ک چقدر خوشحال میشی از خوشحالیش..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۵۴
من ِ ۲۱ ساله

انگار اون زن اصیل و کلاسیک ایرانیه م واقعا، ایرانی ای که آذری بودن بیشتر قاطیشه.. لعنت به تموم خصیصه های عجیب غریبی که رو میشه از ادم بلخره

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۸ ، ۰۱:۴۵
من ِ ۲۱ ساله

عکس های خونه بیشتر از هر چیزی به وجد میارنم و میتونم مدت ها توی پینترست نگاشون کنم و هربار بیشتر غرق بشم، میتونن بهم انگیزه بدن که سگدو بزنم واسه داشتن گوشه های دنج و خونه ای که هر جای دور یا نزدیک بری، برگشتن بهش هست و از معدود چیزهای ثابتیه که انتظارت رو میکشه.

سفر قشنگه اما ترجیح من به ساختن و داشتن خونه و گوشه های دنجم، بعد پول جمع کردن واسه سفره، تا که تو هر سفری بدونم خونه ی قشنگم انتظارم رو میکشه.

دیروز داشتم فکر میکردم چرا انقدر باید واسه خونه ی خودم رو خریدن دارم و انقدر هم زود؟ واجبه فشار سنگینی رو از جهت روانی متحمل شم براش وقتی هنوز لزوم انچنان نداره؟

شل کردن خوبه، شل کردن همیشه جوابه. درس خوندن هم خوبه و جوابه😕 بهتره برم ادامه ی درس هارو بخونم تا که خواب استیبل دیشب ادامه دار باشه برام بلخره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۲۱
من ِ ۲۱ ساله

اگر برات سواله که هر بار باید لوکیشن بدم؟ و لازمه بگم که آره، نشستم روی و نه پشت میزی که چسبوندیش به دیوار تا که راحت تر بشینی و تکیه بدی، معشوق ِ جان به بهار آغشته ی محسن نامجو گوش میدی و دهنت مزه ی لواشک تلخ و ترش ل سیب جنگلیای مامان رو داره!

تا قبل خواب خوب پیش رفتی و حالا داری گند میزنی به وقتت:)) هی پاز میکنی تایمر رو و کارای متفرقه میکنی، تازه، این روزا همه ش گشنته:))

بکذریم، باید تصمیم بگیری که یک دوره کافیه یا که دو تارو باید برسونی؟ آخه ترجیح من دو دور مرور ۹۸ عه.. شاید بهتر باشه به یاس پی ام بدم؟! هوم.

لعنت به دانشگاه و کارای حاشیه ی این چند ساله ش که دوبار صبح تاحالا حالم رو گرفته..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۲۳
من ِ ۲۱ ساله

دیروز خیلی خوب بود، هر چی میخوندم بخوبی توی سرم جا میگرفت و با خوندن کیسای جدید کیف میکردم، امروز؟ سرم مه آلود تره، تابحالش بد نبوده ولی خب مه آلوده و کیفیت دیروز رو نداره.

اوضام نسبت به بقیه ای که خیلی خرخون نباشن خوبه و باید بتونم خودم رو جمع و جور کنم و خوب پیش برم، هیچ جور جا زدنی از درس خوندن جایز میست، منتها من هنوز هم بابت ساعتای زیادی که دارن حیف میشن متعجبم و خیلی تلاش لازمه واسه این که کمشون کنم.

مدیتیشن دیروز و امروز رو هنوز انجام ندادم! خب کاشکی اینکارو میکردم چون واقعا آرومم کرده بود.

راجب ۹۸ و ۹۷ تصمیمی گرفتم که ببینم چطور پیش میره و چقدر به نقشه چه دراز مدت و چه کوتاه مدت و برای هر کاری نیاز دارم.

منتظرم کلیه تموم شه(تمومش کنم:)) ) و برم دوش بگیرم و حیف از شبا، شبا رو دوست دارم اما دیگه قدرت توی شب درس خوندن رو ندارم، ارامشش ولی.. یا باید بتونم شبهارو هم درس بخونم و یا جایگزین ِ خواب شب و بیداری صبح بکنم.. یادته دوس داشتی ۴ و ۵ صبح قبل روشنی بیدار شی، قهوه بخوری و ماسک بذاری و کارهاتو آسه آسه و با کیفیت انجام بدی؟ شاید اصلا وقتش باشه.

تازه با تجربه تر شدی دختر:)) یخورده به خودت ایمان داشته باش..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۱۶
من ِ ۲۱ ساله

دیشب اطفال رو تموم کردم و گرچه آخراش رو بی کیفیت تر، کمی آخراش رو، ولی خب راضی بودم نسبتا.

از صبح امروز، از صبح غیر قشنگ امروز، قلب رو شروع کردم و چقدر این درس اذیت کننده ست و نمیدونم ذهن منه که هر چیزی رو پس میزنه یا ناجوری ِ قلب و یا که هر دو؟ دروغ گفتم، میدونم، هر دو.

بچه جان پاشو جمع و جور کن مثل همیشه، تو حالت با خوب پیش رفتن خوبه، پاشو تیز کن و بعد تر سر حوصله بشین پای قلب خوندنت و خوب ببندش، جاهایی که لازم داری رو هم از کتاب بخون، آباریکلا دختر:))

مانع نذار توی ذهنت برا خودت..

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۰۲
من ِ ۲۱ ساله