صدات میاد اما خودت کجایی؟
جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۱۵ ب.ظ
دو و نیم ِ دیشب بود که تو نورای ریز ریز ِ هال رفتم سمت آشپزخونه و بقیه ی شربتی که آماده کرده بودم رو آروم روی باقلوا ها میریختم. تصویر لذت بخشی ساخته شد برام و دور شده بودم از واقعیت، تصور چنین اتفاقی تو خونه ای که خونه ی خودم باشه و کسی که اون سر تخت خوابه برام حس خوبی داشت.
۹۹/۰۲/۲۶
:)