To my 30th

اِنی وی

پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۲:۰۰ ب.ظ

نشستم روی صندلی پشت میز و تکیه دادم به دیواری که سرده و سرمای کمرم حس اینسکیوری میده، بهرحال، دارم قهوه ی تلخ میخورم که نمیدونم چرا یهو تصمیم گرفتم شکر توش نریزم و ازش لذت نبرم و یه دونه شکلات قهوه ی خیلی خوشمزه ی مگا استار آوردم بجاش. بله بله من از همونام که قهوه ی تلخ بخورم قیافه م تو هم پیچ میخوره و حرفه ای و خفن نیسم:)) تازه یه وقتا سعی میکردم شکلاتای تلخ یا که قهوه رو با توجه به مکان گیرنده های تلخی روی زبون بخورم بلکه کمتر حس بشه اما موفقیت چندانی نداشتم.

آخر هر جمله یه انی وی میاد توی ذهنم که بعد با بهرحال جایگیزینش میکنم و آخر سرم حذف میشه:))

کم کم پستای قبل رو که آرشیو کردم برمیگردونم و اینجا رو کامل میکنم.

بلخره برگشتن باید از جایی شروع شه و این چهار پنج روز هپروتی رو میخوام امروز کاتش کنم و دوباره اون بد اسه بشم:))

پس بریم که یه ارتوی خفن و متمرکز رو پیش ببرونم، آباریکلا:))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۲۴
من ِ ۲۱ ساله

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی