To my 30th

🤷‍♀️

دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۸، ۰۲:۳۵ ب.ظ

همیشه وقتی معاشرت خواسته یا ناخواسته م با آدما بیشتر میشه، انگار یه تیکه هاییم میچسبه اون ورا، پراکنده و آشفته میشم. نه که جا بمونه ها، جا موندن یا قشنگه یا غمگین، اما چسبیدن اعصاب خورد کنه.

معاشرت ناخواسته و یا خواسته م بیشتر شده، حالا فردا امتحان دارم و مغزم خوراک هجوم آوردن فکرای بیخوده. هی داره فکر تو سرم میاد و حتی نمیدونم چرا این مورد باید اذیتم کنه، هی دلیل میتراشم و هنوزم اذیتش هست ولی. بدخوابی دیشب و امروزمم بی تاثیر نیست، اصن شاید تونستیم تموم حسای بد الآن رو گردن بیخوابیام بندازیم، ها؟

نمیدونم دلم میخواد یه سری مشکلات باقی رو حل کنم یا نه، اگه اون آدم داره شاید اذیت میشه، منم دارم اذیت میشم خب. نمیدونم. آخه همه چیزاش که مثل آدمای دیگه نیست.

نگفته بودم که قبل امتحان مثل پی ام اسه، که هر چی سعی کنی و دست و پا بزنی که ازش خارج شی، بیشتر غرق میشی. فقط باید بذاری اذیتش رو بکنه و بگذره، اصلا شل کنی که اذیتش کمتر بشه.

میدونم میگذره مثل هر باری که گذشته، میدونم من باز قوی میشم. این که تو سرم چپوندم که بابا جان بحران تموم شدنی نیست و همیشه میاد و میره، بیشتر کمکم کرده.

این بحرانم میگذره، منم که باید بیشتر و بیشتر حواسم به ذهنم باشه و قدرتمندش کنم، که هر چیه اون توعه..

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۲۹
من ِ ۲۱ ساله

نظرات  (۱)

۲۹ مهر ۹۸ ، ۱۴:۴۷ آرمین جهانی

فروشگاه سایت و دامنه فارسی

http://farsisite.bab.ir/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی